فراهم آوردن زمينه تفاهم نامه اي با کشور هاي عضو حنبش عدم تعهد بر سر يک سري از اقدامات عملي و الزام آور اعم از ايجابي و يا سلبي همچون تحريم و . . ، براي تحت فشار قرار دادن اين رژيم، کاري دور از دسترس نبود.
به گزارش سلام لردگان، بالاخره بعد از 30 روز جنايت و آدم کشي در غزه، با ميانجيگري مصر ،آتش بس بين نيروهاي مقاومت و رژيم سفاک صهونيستي برقرار شد.آتش بسي که بنا به تحليل برخي از کارشناسان، با فشارهاي آمريکا بر متحدانش در منطقه براي جلوگيري از رسوايي هرچه بيشتر اين رژيم در منطقه و يافتن راه حل سياسي براي برون رفت از اين منجلاب صورت گرفت اما همين دلايل هم باعث شد آتش بس نتواند دوام بياورد.
سوالي که اينجا مطرح مي شود اين است که؛ دولت يازدهم در جريان تحولات غزه تا چه اندازه توانست رسالت انقلابي خود را در عرصه سياست خارجي جامه عمل بپوشاند؟ و تا چه اندازه ظرفيت هاي بالقوه دروني و بيروني سياسي و ديپلماتيک خود در منطقه و در سطح بين الملل را به فعليت نزديک ساخت؟ با توجه به در اختيار داشتن کرسي رياست دوره اي جنبش عدم تعهد، تا چه اندازه دولت تدبير و اميد توانست اميد ها را در بهبود بخشيدن به اوضاع اسف بار غزه زنده نگه دارد؟ اين ها سوالاتي اساسي است که پاسخ به آن ها مي تواند محک خوب و منصفانه اي براي ارزيابي سياست خارجي دولت يازدهم در قبال آرمان فلسطين باشد.
بر کسي پوشيده نيست که دستگاه هاي مربوطه در عرصه ساز و برگ جنگي در داخل به وظايف خويش در مجهز و مسلح کردن نيروهاي مقاومت به طور کامل عمل کرده و مي کنند و گواه اين امر را مي توان در بيانات مقام معظم رهبري و يا در طرف مقابل، در سخنان اخير وزير جنگ اسرائيل مشاهده کرد و همچنين سلاح ها و تجهيزات به کار رفته در اين جنگ، مي تواند گواه اين انجام وظيفه باشد. با اين حال آنچه که در عرصه ديپلماتيک مطرح است و جاي سوال دارد اين که چرا وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي نتوانست در راستاي رسالت انقلابي اش که بايد الهام بخش براي مستضعفين جهان باشد، موثرتر در اين عرصه عمل کند؟ آيا نمي توانستيم با استفاده از اهرم کشورهاي «نم» فشارها را بر مصر بيشتر کنيم تا براي بازگشايي گذرگاه رفح، هرچند براي مدتي محدود، اقدام کند؟ و يا با رايزني هاي سياسي با کشور هاي عضو و يا هم افزايي امکانات جنبش و به خصوص نشست تهران و همچنين نشست تروئيکا بين المجالس اسلامي، عضويت اين کشور را در جنبش، در صورت عدم همکاري به حالت تعليق درآوريم؟به نظر مي رسد فراهم آوردن زمينه هاي تفاهم نامه اي با کشور هاي عضو، براي تحريم کالاهاي اسرائيلي را (هرچند براي مدتي کوتاه) و يا بر سر يک سري از اقدامات عملي و الزام آور اعم از ايجابي و يا سلبي براي تحت فشار قرار دادن اين رژيم کار دور از دسترسي نبود.
استفاده از ساز و کارهاي مالي و پولي بين کشور هاي عضو براي کمک به مردم غزه و زمينه سازي ايجاد يک جبهه مالي و اقتصادي جهاني براي نيروهاي مقاومت در برابر رژيم صهونيستي نيز از کارکردهاي ديگري است که دور از ذهن نمي رسد. آيا اين امر يکي از راه هاي عملياتي کردن فرمايش مقام معظم رهبري نيست که خطاب به دولت هاي اسلامي فرمودند: «بياييد براي کمک رساني به مردم غزه و غلبه بر موانعي که صهونيست ها در اين راه ايجاد مي کنند، همراه و همدست شويم و به وظايف ديني و انساني خود عمل کنيم.»
اين اتفاقات محقق نشد و در ذهن پرسشگران بخشي از آن ها به چالش هاي پيش روي دستگاه ديپلماسي کشور مبدل گشت؛ که چرا بايد شاهد فرصت سوزي ها در اين عرصه باشيم؟ يادآوري دو مطلب ضروري است؛ اول اينکه بايد از مواضع اتخاذي دولت يازدهم در قبال وقايع غزه و آمريکا تقدير و تشکر کرد و دوم آنکه آسيب شناسي جدي و اساسي در اين زمينه صورت داد تا در صورت برخورد با حوادث مشابه در آينده، اقدامات موثرتر و مبتکرانه اي را بتوان صورت داد.
امين شهناز
منبع: جهانبين نيوز
انتهاي پيام/